.:خط خطی های یک بی سواد:.

.:خط خطی های یک بی سواد:.
آخرین نظرات

پاییـــــز

سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۷ ق.ظ

ابر با آن پوستین سرد نمناکش.
باغ بی برگی، روز و شب تنهاست،
َبا سکوت پاک غمناکش.
ساز او باران ، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی ست
ور جز اینش جامه‌ای باید،
بافته بس شعله‌ی زر تار پودش باد.
گو بروید یا نروید هر چه در هر جا که خواهد یا نمی‌خواهد،
باغبان و رهگذاری نیست.
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست.
گر ز چشمش پرتوِ گرمی نمی‌تابد،
ور به رویش برگِ لبخندی نمی‌روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان ازمیوه‌های سر به گردون‌سایِ اینک خفته درتابوت پست خاک می‌گوید.
باغ بی برگی
خنده اش خونی است اشک آمیز.
در آن
جاودان بر اسبِ یال افشانِ زردش می‌چمد 
پادشاه فصل ها، پاییز.
پادشاه فصل ها پاییز

  • .:طبیب:.

نظرات  (۴)

سلام دکتر جان سایت عالی ای دارید
موفق باشید
یازهرا

سلام طبیب جان واقعا عکسات فوق العادن

مخصوصا عکسهایی که از محیط خوابگاه گرفتی

دست مریزاد

یا علی

  • طبیب دوره گرد
  • از اینکه مهمان صفحه ام بودید ممنون مطلب پاییز تون ، مثل فصل اش زیبا بود
  • مرحوم زمانی
  • سلام.لااقل شما که دارید این زحمت رو میکشید ، اشعار غیرتکراری تری رو سایت قرار بدید . نه این شعرهایی که مال کتاب فارسی های دبیرستان هستند و همه هم شنیدن شون. ممنون.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی